همه در مورد نماد ماه تولد شنیدیم. نمادهایی که تعدادی معتقدند عنصر وجودشان به نماد ماه تولدشان مربوط است. حتی خلق و خویشان را به ماه تولد ربط داده و گاها سرنوشت خود را هم همینطور.
شاید این روزها مربوط دانستن عنصر وجود به ماه تولد برای سرگرمی مناسب باشد ولی میدانیم که پایه اساس علمی ندارند. تنها چیزی که بین انسان و ماه تولد رابطه برقرار میکند، بیماری است. به این معنی که مطالعات نشان داده افرادی که مثلا در فصل بهار به دنیا آمدند نسبت به افرادی که در پائیز به دنیا آمدند، برخی از بیماریها را بیشتر و برخی را کمتر میگیرند. البته که این نسبت ناچیز است اما به هر حال وجود دارد. این تنها ربط ماه تولد و انسان است.
اما این نمادها که به خودی خود بوجود نیامدند. حتما دلیلی برای وجودشان هست. و حتما دلیلی وجود دارد که هر ماه را با یک نماد نشان دادند. این نمادها از کجا آمدند؟ چه معنی دارند؟ و در دنیای امروز چطور میتوان در مورد آنها حرف زد؟
انسان همیشه به شکل امروزی متمدن نبوده است. انسان در ابتدا شکارچی بود و غذای هر روز خود را تقریبا باید همان روز به دست میآورد. بعدها او به دانش کشاورزی دسترسی پیدا کرد و توانست غذای یکسال خود را در چند ماه به دست بیاورد.
در دوران کشاورزی انسان نیاز داشت تا در مورد زمان بداند. او به اطلاعاتی نیاز داشت تا بتواند بفهمد که چه زمانی زمین را شخم بزند، چه زمانی بذر بکارد، چه زمانی آبیاری کند و چه زمانی منتظر برداشت محصول باشد. بنابراین شروع کرد به درک کردن این مسئله و به تدریج او به موضوعی پی برد.
در آن زمان انسان به اشتباه تصور میکرد که زمین ثابت و آسمان در حال گردش به دور آن است. او فهمید زمانی که آسمان یک دور کامل به دور زمین میچرخد، دوباره همه چیز به جای خود برمیگردد. درختانی که مرده بودند دوباره زنده میشوند و رودخانهها طغنان میکنند، بعد درختان میمیرند و دوباره برف همه جا را میپوشاند و دوباره تکرار این چرخه.
انسان به این قضیه پی برد که در بازههای زمانی مشخص و مساوی، ستارگانی که در پشت خورشید دیده میشوند تغییر میکنند. او فهمید که برای سی شبانه روز ستارگانی که رو به روی زمین هستند تغییر نمیکنند و بعد سی شبانه روز، ستارگان دیگری جای آنها را میگیرند. وقتی که دوازده بار این اتفاق میافتا،د چرخه زنده شدن و مردن طبیعت تکرار میشود. او هر یک از این سی شبانه روزها را ماه و هر دوازده ماه را سال نامید.
اما داستان به اینجا ختم نشد. قدرت خیال انسان باعث شد برای هر دسته از ستارگان در هر ماه، نماد و افسانه بسازد.
در این نوشته از افسانهها خواهیم گفت تا بدانید افسانهی ستارگانی که روز تولدتان بالای سرتان بودند، چه هست. شاید اول ازهمه سراغ افسانه ماه تولد خود بروید تا با نماد خود آشنا شوید. منطقی است. ولی پیشنهاد میکنیم تمام افسانهها را بخوانید. چون این داستانها به همدیگر مربوط هستند و ممکن است با خواندن فقط یکی از ماهها داستان را بطور کامل درک نکنید. اینها داستانهایی هستند که هر انسانی برای هزاران سال میدانست ولی این روزها فراموش شدند. احتمالا بعد از خواندن این افسانهها، آسمان را مانند کتابی ببینید که داستانها در آن نهفته است.
لازم به ذکر است که تمام داستانهایی که آمده، تنها افسانههایی هستند که انسانها ساختند.
خواندن باقی افسانهها:
نماد ماه تولد (2): افسانههای نماد تولد از میان ستارگان، از مرداد تا آبان
نماد ماه تولد (3): افسانههای نماد ماه ها از میان ستارگان، از آذر تا اسفند
نماد ماه فروردین: قوچ زرین پوست
نماد ماه فروردین، قوچ زرین پوست است.
روزگاری در یونان، پادشاهی با ملکه ابرها ازدواج میکند. آنها دو فرزند میآورند. اما مدتی بعد پادشاه از ملکه ابرها جدا شده و با زن دیگری ازدواج میکند. همسر جدید پادشاه، زنی خبیث بود. برای اینکه از دست فرزندان خلاص شود با همکاری یک عده دست نشانده، مردم را فریب داد تا گندمهایشان را قبل از کاشت تفت دهند.
آن گندمها سبز نشدند و قحطی همه جا را گرفت. پادشاه برای خلاص شدن از این وضعیت، قاصدی را به سمت عالم فرستاد تا راه حل قحطی را بفهمد. اما زن خبیث قاصد را اغوا کرد و قاصد بدون اینکه به پیش عالم برود، پیام زن خبیث را از زبان عالم برای پادشاه خواند: پادشاه، هیچ راه حلی وجود ندارد غیر از قربانی کردن دو فرزندتان.
پادشاه که از این وضع به ستوه آمده بود، برای نجات جان مردم خود، به اجبار فرزندانش را به قربانگاه برد. اما ناگهان قوچی سخنگو با پوستی از جنس طلا به زمین آمد. این قوچ از طرف ملکه ابرها بود. او دو کودک را به پشت خود سوار کرد و دوباره به آسمان رفت. ملکه ابرها به قوچ دستور داده بود تا کودکان را به سرزمینی که در دورترین نقطه جهان بود، ببرد. اما در میانه راه یکی از آنها از پشت قوچ افتاد، در آبها سقوط کرد و در آنجا غرق شد. اما دیگری به سلامت به دورترین سرزمین رسید.
پادشاه دورترین سرزمین به خاطر این اتفاق خوب، قوچ را قربانی کرد و پوست زرین او را بر درختی آویخت که یک اژدها از آن محافظت میکرد.
بعدها دوبرادر دریانورد آن سرزمین را یافتند و پوست طلایی را به سرزمین خدایان برگرداندند. به دستور خدای خدایان، روح قوچ بخاطر فدارکاریش به آسمان رفت و تبدیل به ستاره شد.
اردیبهشت: گاو نر
نماد ماه اردیبهشت، گاو نر است.
خدای خدایان عاشق یک دوشیزه شده بود. او یک راه حل برای آوردن دوشیزه به پیش خود پیدا کرد. گاو نر سفیدرنگ خود را صدا زد و به او دستور تا به پیش دوشیزه برود و او را سرزمین خدایان بیاورد.
گاونر از میان آسمان پرواز کرد تا به جزیره دوشیزه رسید. دوشیزهی زیبا در حال قدم زدن و گفت و گو با همراهان خود بود. گاو نر برای ربودن او یک نقشه کشید. او آرام و با صلابت در کناری نشست و دوشیزه را تماشا کرد. دوشیزه ناگهان متوجه این گاو زیبا با صلابت شد. به سمت او رفت و شروع به نوازش گاو کرد. او گرم صحبت با همراهانش بود که بیهوا سوار گاونر شد. سوار شدن او همان بود و پرواز گاو نر و ناپدید شدن در آسمان همان.
دوشیزه واقعا ترسیده بود. او به گاو التماس کرد تا او را رها کند. ولی گاو نر به آرامی به او فهماند که اوضاع از چه قرار است و دوشیزه را به سلامت به سرزمین خدایان رساند. بعد از ازدواج، آن دوشیزه مادر «قهرمان» نیم انسان و نیم خدا شد.
خدای خدایان برای تشکر کردن از این کار، گاو نر را در مسیری که پرواز کرده بود، به ستاره تبدیل کرد. به او قول داد تا در ماهی زیبا، مثل دوشیزه، یعنی اردیبهشت طلوع کند تا مردمان همیشه او را ستایش کنند.
خرداد: دو پیکر
نماد ماه خرداد، دو پیکر است.
دو برادر بودند که که جدایی ناپذیر بنظر میرسیدند. آنها مبارزان قهاری بودند. یکی در شمشیر زنی و دیگری در مشت زنی. آنها بودند که به قهرمان، قسمتی از فنون مبارزه را یاد دادند. همه چیز خوب بود به غیر از یک مورد. یکی از برادرها نامیرا و دیگری میرا بود. ترس آنها این بود که مرگ جدایشان کند.
روزی آنها به همراه ملوانان خود، به سمت دورترین سرزمین راه افتادند تا پوست زرین قوچ را به سرزمین خدایان برگردانند. در راه رفت، طوفان بزرگی قصد نابودی کشتی را کرد. اما آن دو برادر دریا را رام کردند و توانستند بدون هیچ آسیبی به راه خود ادامه دهند.
وقتی به دورترین سرمزین رسیدند، با اژدهای نگهبان پوست زرین قوچ جنگیدند. اژدها را کشتند و پوست را برداشتند. اما نبردشان تمام نشده بود. حالا نوبت جنگ عقل با قلب بود.
آن دو، عاشق دو خواهر در آن سرزمین شدند. ولی غافل بودند که دو برادر دیگر هم عاشق آن دو خواهر هستند. نبردی بین برادران شکل گرفت و بالاخره برادر میرا در این جنگ کشته شد.
برادر نامیرا که طاقت این دوری را نداشت، بعد از برگشت به سرمزین خدایان، از خدای خدایان اجازه مردن خواست. او آرزوی مرگ کرد تا به برادر خود برسد. خدایان با دیدن این محبت، هر دو را به آسمان بردند تا در ظاهر ستارهها، برای همیشه در کنار هم باشند.
بعد از آن، دو برادر دریا رابرای ملوانان آرام میکردند و برای ملانان خوش یمنی میآوردند.
تیر: خرچنگ
نماد ماه تیر، خرچنگ است.
همسر خدای خدایان همیشه به قهرمان حسادت میکرد. مادر قهرمان که دوشیزهی میرا و زیبایی بود، بر پشت گاو نر سفر کرده و به خدای خدایان رسیده بود.
روزی جنون به سراغ قهرمان آمد و او را دیوانه کرد. قهرمان بدون آن که بداند، همسر و فرزند خود را به قتل رساند. وقتی که دیوانگی قهرمان از سرش پرید، دانست که چه گناهی مرتکب شده و با گریه طلب بخش کرد.
خدایان این خواسته را قبول کردند اما به یک شرط. قهرمان باید از دوازده خان که برای او تعریف شده بود، میگذشت تا این گناه پاک میشد. این دوازده خان از طرف همسر خدای خدایان تعیین شده بود. چون او مطمئن بود که قهرمان از این خانها جان سالم به در نخواهد برد.
در یکی از این خانها، قهرمان باید با اژدهای نُه سر مبارزه میکرد. نفس اژدها زهرآلود بود و نزدیک شدن به او محال. اگر یکی از سرهای اژدها بریده میشد فورا سری دیگر در میآورد. قهرمان برای این کار نیاز به کمک داشت و یک همراه برای خود انتخاب کرد.
اژدها در کنار درختی در یک مرداب تاریک زندگی میکرد. همسر خدای خدایان با دیدن همراه قهرمان، خرچنگ را برای کمک به اژدها فرستاد. مبارزه شروع شد. قهرمان سر اژدها را قطع میکرد و همراه او، با شمشیری گداخته جای آن را میسوزاند که دیگر اژدها سری در نیاورد. در این میان خرچنگ با تمام شجاعت، به قهمران حمله میکرد و او را میگزید. آن دو اژدها را کشتند و بعد با یک ضربه سنگین پوست خرچنگ را شکاندند و او را کشتند.
خدایان با دیدن شجاعت خرچنگ متعجب شده بودند. بنابراین او را بخاطر شجاعتی که داشت در آسمان قرار دادند. اما همسر خدای خدایان از خرچنگ راضی نبود، چون نتوانسته بود قهرمان را از بین ببرد. بنابراین ستارگان او را کم نور کرد.
شاید دوست داشته باشید همین امشب نگاهی دقیق به آسمان بیندازید. برای اینکار میتوانید از نرم افزار stellarium کمک بگیرید تا افسانهها را در آسمان نشانتان بدهد.
خواندن باقی افسانهها:
نماد ماه تولد (2): افسانههای نماد تولد از میان ستارگان، از مرداد تا آبان
نماد ماه تولد (3): افسانههای نماد ماه ها از میان ستارگان، از آذر تا اسفند
نمادها در جواهرات ؛ معنی و منشاء هر کدام از آنها چیست؟